مختصری از اولین جلسه ی هفتگی دوره 19 میزان
باسمه تعالی
سخنان جناب آقای سید موسوی
در اولین جلسه ی دانش آموزی دوره 19
1. نکاتی برگرفته از سوره مبارکه عصر :
ابتدای سوره قسم میخورد و ضرر کردن انسان را محقق می داند مگر برای اهل ایمان و عمل صالح و اهل تواصی به حق و صبر .
تواصوا : باب تفاعل است یعنی فعل تواصوا ، دو فاعل دارد و سهم هر دو طرف یکسان است . همه باید اهل «تواصی» باشند. همه نیاز به تواصی به حق و صبر دارند ؛ باهم بودنی هدفدار. اهل ایمان اگر تواصی به حق و صبر در بین شان باشد از خسران به دور خواهند بود.
2. نکته دیگر ، اهمیت بر جمع ایمانی است . برادران ایمانی اجتماع شان هم موضوعیت دارد. بعضی از کارهای مذهبی بدون جمع محقق نمی شود ، مثل حج ، نماز جمعه . اینقدر اهمیت دارد که ثوابش اگر از تعدادی بیشتر شود بی نهایت می شود. این اثر جمع مومنین است که قیمتش بی نهایت می شود. در آداب اخوت و برادری و دوستی، مواردی ذکر شده که اهمیت هدفداری این باهم بودن را نشان می دهد. مثلا در عقد اخوت که در ایام عید غدیر خوانده می شود ؛ داریم که : واخیتک فی الله و صافحتک فی الله . این هدفداری در جمع های ایمانی ، پر اهمیت است. این باهم بودن ها باید برای خدا باشد. « فی الله» بودن ارتباط میان اهل ایمان مد نظر است.اگر صفت « فی الله »(در راه خدا بودن) و « لله »(برای خدا بودن) حرکت های جمعی ما نباشد ، از مسیر خارج شده ایم .
3. درعین کمیت نگری ، که مثلا چه تعداد از بچه ها در جلسه شرکت می کنند ، کیفیت نگر هم باشیم . اگر کسی نیامد ، یا بچه ها کم آمدند ، ما سست نشویم. اگر خودمان استفاده می کنیم ادامه بدهیم . امام علی (علیه السلام) می فرمایند: لا تستوحشوا طریق الهدی لقله اهله : کم تعدادی اهل ایمان در راه حق تورا در پیمودن آن ، به وحشت نیندازد.
4. در جلسات ،صرفا دنبال نکته جدید یاد گرفتن هم نباشیم، بلکه یادآوری حق و صبر موضوعیت دارد . اینکه جایی باشد همان مطالب درستی که می دانیم یادآوری شود برای ما لازم است.
باسمه تعالی
سخنان جناب آقای احسان شعبانی
حافظ و قاری قرآن و دارنده مدال طلای المپیادجهانی شیمی
در اولین جلسه ی دانش آموزی دوره 19
پنجشنبه 17/3/93
1. با دو روش می شود وارد امور شد : بابرنامه و بی برنامه !
2. هدف گذاری و اینکه انتهای کار چه میخواهد باشد باید مد نظر باشد.
3. درست است که گاهی بی برنامه گی به جای خوبی منتهی میشود ولی ریسک بالایی دارد و بعضا خساراتی غیر قابل جبران . ضمن اینکه عادت می کنیم به بی برنامگی .
4. مدل دیگر برنامه ریزی و فکر کردن قبل از کار است . فکر کنیم کجا هستیم از چه راهی برویم به کجا می خواهیم برسیم . این باید عادت حرکت های ما باشد. مهم این است که این وظیفه ماست . اگر طبق وظیفه عمل کنیم یا به هدف می رسیم یا به چیز بهتری! . یالااقل تمرین کرده ایم با برنامه رفتن را و این موضوعیت دارد .
حالا می توانید برای ده سال بعد یک هدف گذاری داشته باشید و کار خوب وقتی کامل می شود که منشأ تحول شود برای اطراف . در این راه از مشورت غفلت نکنید .
اول برنامه بلند مدت بعد میان مدت بعد کوتاه مدت بریزید. هر از چندگاهی هم اهداف را با خود مرور کنید. هدف گذاری منطقی باشد و شدنی . غیر منطقی بودن در هدف گذاری باعث سر خوردگی می شود .
هدف هایتان متناسب با خصوصیات فردی کنونی تان باشد. البته می شود که خصوصیات شخصی را ارتقاءداد . این نگاه انگیزه می دهد. نگاهمان در هدف گذاری ها باید جامع باشد : علمی ؛ اعتقادی ؛ ورزشی ؛ اخلاقی . مراقب باشیم ابعاد مختلف را در نظر بگیریم و از بعد مثلا ورزشی یا ارتباط خانوادگی غافل نشویم .
سعی کنیم برنامه هفتگی و روزانه داشته باشیم . اینکه به هر کدام از ساحت ها چه مقدار می پردازیم بستگی به هدف گذاری شما دارد . نوشتن برنامه روزانه و هفتگی خیلی در اصلاح برنامه دارد.هر چند مدت یکبار کلیت مسیرتان را در عرصه های مختلف چک کنید . بدانیم قطعا به بعضی از کارها نمیرسیم.
بعضی با رویکرد صرفا کمیتی به درس می پردازند انگار که ما برای قوی شدن بدن مان فقط خوب بخوریم !
لزوما زیاد خواندن نتیجه نمی دهد بلکه کیفیت را باید افزایش داد . سعی کنیم کیفیت بالا در درس خواندن رعایت شود . ابتدا با کیفیت بالا شروع شود و بعد کمیت را بالا برد. در برنامه یک کیفیت حداقلی را باید مد نظر داشت ولو با بازدهی کم ، نه اینکه کلا کار را تعطیل کنیم . می شود با دوساعت با کیفیت خواندن می تواند تمرین خوبی باشد برای شروع با کمیت بالا .
ورزش و نشاط جسمی و روحی ناشی از روابط خانوادگی منطقی و آرام ، در ارتقاء سطح علمی موثر است .من روزی حدود 2 ساعت ورزش می کردم و در دوران تحصیلی بین 20 تا 30 ساعت در هفته درس می خواندم.